English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3310 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
replenishing phase U بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vortex tube U وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
wing tanks U تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
transubstantiation U اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
pdm U Duration Pulse مدولاسیون زمانی پالس که در ان تداوم یک پالس تغییر میکندodulation
fetch U بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
fetches U بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
fetched U بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
bilge U بالا بردن فشار داخل خن
blowdown U خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
compound compression U فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
pitot tube U لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
joule kelvin effect U انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
back pressure turbine U توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
blow in doors U دری در مجرای ورودی موتورهواپیما که در اثر اختلاف فشار علیرغم نیروی فنربطرف داخل باز میشود
subroutine U بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
pressure cabin U بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
pulse U پالس
pulsed U پالس
impluse train U پالس
pulse counter U پالس شمار
voltage pulse U پالس ولتاژ
pulse period U تناوب پالس
pulse modulation U مدولاسیون پالس
pulse transmitter U فرستنده پالس
pulse width U پهنای پالس
high power pulse U پالس قوی
light pluse U پالس نور
input pulse U پالس ورودی
pulse converter U مبدل پالس
flyback pulse U پالس برگشت
impluse frequency U فرکانس پالس
heat pulse U پالس حرارتی
ignition pulse U پالس احتراق
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
high power pulse generator U مولد پالس پرقدرت
light pluse generator U مولد پالس نور
pulse amplifier U تقویت کننده پالس
modal dispersion U شکلی از پراکندگی پالس ها
ideal rectangular pulse U پالس مربعی ایده ال
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
spike U پالس ولتاژ بسیار کوتاه مدت
decay time U زمان کاهش یک پالس الکترونیک به 1/0 قله موج
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
spike [in a curve/development etc.] U پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
cycled U سیکل
cycles U سیکل
cycle U سیکل
stepped motor U دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
cycled U سیکل مدار
alternation U نیم سیکل
cycle U سیکل مدار
cycles U سیکل مدار
hertz U یک سیکل در ثانیه
cycle time U زمان سیکل
rankin cycle U سیکل رانکین
idling cycle U سیکل بی باری
kc U کیلو سیکل
carbon cycle U سیکل کربن
storage cycle U سیکل انباره
kilocycle U کیلو سیکل
staticizing cycle U سیکل ایستاسازی
thermodynamics cycle U سیکل ترمودینامیک
training cycle U سیکل اموزشی
carnot cycle U سیکل کارنو
hz U سیکل بر ثانیه
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
flow cycle U سیکل جریان کار
cycle U تناوب پریود سیکل
engine cycle U سیکل کاری موتور
instruction cycle U سیکل یاچرخش دستورالعمل
kilohertz U هزار سیکل در یک ثانیه
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
cycled U تناوب پریود سیکل
kilomega cycle U یک بیلیون سیکل در ثانیه
cycles U تناوب پریود سیکل
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
job lots U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lot U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
billicycle U cycle kilomega کیلومگا سیکل
mhz U یک میلیون سیکل در ثانیه egaHertz
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
kilos U فرکانس هزار سیکل در ثانیه
kilocycle U کیلو سیکل یکهزاردور در هرثانیه
kilo U فرکانس هزار سیکل در ثانیه
gastrin U هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
hyperinsulinism U درخون که موجب کم شدن قند خون میگردد
cycled U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
gigahertz U فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
cycles U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
backsliding U کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
royalty U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
treasury stock U سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
grace note U نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
royalties U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
linocut U چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
accommodation bill U براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
fox fire U نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
ashless dispersant oil U نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
mhz U اندازه فرکانس معادل یک میلیون سیکل در ثانیه
port U مجرا
duct U مجرا
meatus U مجرا
flume U مجرا
vas U مجرا
channelled U مجرا
holes U مجرا
holing U مجرا
tubes U مجرا
strand U مجرا
canals U مجرا
strands U مجرا
spiracle U مجرا
vessel U مجرا
nullah U مجرا
canal U مجرا
foramen U مجرا
channels U مجرا
tube U مجرا
conduit U مجرا
channeling U مجرا
holed U مجرا
hole U مجرا
runway U مجرا
runways U مجرا
channeled U مجرا
channel U مجرا
gully U مجرا
cullis U مجرا
vessels U مجرا
gulleys U مجرا
conduits U مجرا
condvit U مجرا
gullies U مجرا
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
grout curtain U لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
bay U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
reversals U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversal U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
gullets U مجرا کانال
slotting U مجرا شکاف
channel U ترعه مجرا
stenosis U تنگی مجرا
channel U کانال مجرا
slots U مجرا شکاف
subchannel U زیر مجرا
channelled U ترعه مجرا
channelled U کانال مجرا
channels U ترعه مجرا
channels U کانال مجرا
tract U مجرا جهاز
channeling U ترعه مجرا
tracts U مجرا جهاز
channeled U کانال مجرا
slot U مجرا شکاف
channeled U ترعه مجرا
gullet U مجرا کانال
channeling U کانال مجرا
vessels U سفینه مجرا
ductless glands U غدههای بی مجرا
channel capacit U گنجایش مجرا
channel selector U مجرا گزین
vessel U سفینه مجرا
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1gorse melatonin
1The more you care
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1Do come in
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com